نماهنگ آشنای جاده ها
تولید: کانون تبلیغاتی آیینه هنر
به اهتمام: استاد رضا اشعاری
کانون تبلیغاتی و فیلمسازی آیینه هنر، تخصصی ترین مجموعه سازنده سرودها و نماهنگهای سازمانی است. ساخت و تولید این سرودها با همکاری هنرمندان، عوامل و امکانات کاملا حرفهای اجرایی میگردد که ایده پردازی، ساخت و تولید آنها به اهتمام استاد رضا اشعاری، اولین مبتکر و سازنده سرود سازمانی کشور انجام میپذیرد. سرود سینا کاشی با شعار “خاک را به هنر کیمیا کنیم“که حدود سال ۱۳۷۴ جوایز اولین جشنوارهی تبلیغاتی سازمان صدا و سیما را به خاطر ابتکار و اجرایی نمودن یک نماد پرستیژی متفاوت و فاخر دریافت نمود از جمله فعالیتهای استاد رضا اشعاری در عرصه فعالیتهای برندسازی میباشد.
نماهنگ آشنای جادهها در قالب شعری شبه حماسی با آهنگسازی و تنظیم، ضبط صدای خوانندگان سولو و گروه همخوان، در استودیوی حرفهای با نظارت استاد رضا اشعاری میکس و مسترینگ و در کانون آیینه هنر با بهره گیری از تصاویر فیلمبرداری و تصاویر انتخابی یا آرشیوی تدوین گردید و با استفاده از انیمیشن و جلوههای ویژه، میکس نهایی آن انجام پذیرفت.
سالها از ساخت اولین سرود سازمانی کشور توسط استاد رضا اشعاری (موسس کانون تبلیغاتی آیینه هنر) میگذرد، به خود میبالیم که به عنوان اولین، تخصصیترین و تنها مجموعهی سازندهی سرودهای سازمانی، همکاری با سازمانها و مجموعههای بزرگ کشوری را در کارنامهی نزدیک به نیم قرن فعالیت تاثیرگذار خود داریم. از جمله:سازمان راهداری استان تهران، سازمان و اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای تهران، مرکز آموزش راهداری و حمل و نقل جاده ای تهران، بانک ملی ایران، بانک توسعه صادرات ایران، شرکت ملی گاز ایران، شرکت نفت پارس، شرکت نفت جی، بانک قوامین، وزارت جهاد و سازندگی، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، فولاد خوزستان، بیمه ایران و بسیاری دیگر که برای ساخت نماد ویژه و پرستیژی برند خود ما را برگزیدهاند و تقدیرنامههای آنان در این راستا گواه اعلام رضایت آنها و احساس مسئولیت ما میباشد
متن نماهنگ آشنای جاده ها
منم آشنای همه جاده ها
ز شهر خود و یار و خانه جدا
گذر کرده از دشت و کوه و کمر
به سرما و گرما، هر آب و هوا
چه بس سالیانی که من شهر به شهر
از هر تلخ و شیرین نمودم گذر
شدم پیر این راه پر پیچ و خم
پر از خاطراتی که ماند در نظر
به یاد تمام عزیزانم
در این جاده هایی که میرانم
از عشق و از امید و دلتنگی
برای دل خسته میخوانم
چه شبها که تنها سفر کرده ام
سفر در دل بس خطر کرده ام
به برف و کولاک و باران و مه
شب جاده ها را سحر کرده ام
تمام مسیری که پیمودم
به یک لحظه آرام نیاسودم
به مال و به جان و هر آنچه به من
سپردید امین شما بودم
به یاد تمام عزیزانم
در این جاده هایی که میرانم
از عشق و از امید و دلتنگی
برای دل خسته میخوانم
از عشق و از امید و دلتنگی
برای دل خسته میخوانم